مهرماه آغاز رسمی سال تحصیلی در نظام علمی و آموزشی ایران است و هر آغازی، فرصت نو شدن، برنامهریزی مجدد و تامل دوباره است. مانند لحظه تحویل سال که یک آغاز است و همه ایرانیان کارهای سال گذشته خود را مرور کرده و به برنامههای سر ال جدید خود فکر میکنند؛ مهرماه هم فرصت تامل دوباره است درباره نظام علمی و دانشگاه. این مجموعه یادداشتها قصد دارد دوباره درباره دانشگاه» تامل کرده و از نو شدن صحبت کند. اما چرا دانشگاه؟
دانشگاه در ایران امروز فراگیرترین مجموعهای است که نهتنها به لحاظ تعداد و پراکندگی گسترده در مرکز و گوشه و کنار کشور بلکه از نظر جمعیت درگیر اعم از دانشجو، استاد و کارکنان کمنظیر است.
دانشگاه امروز همچنان و با وجود تغییرات اجتماعی، نقطه هدف و خانه امید جمعیت عظیم دانشآموزی و خانوادههای آنهاست که سالها وقت و هزینه و نذر و نیاز کردهاند تا به آن برسند و آن را به اتمام برسانند.
دانشگاه اصلیترین عنصر فعال در عرصه ی کشور - خوب یا بد- بوده و هست. هم تاثیرگذاری مثبت و منفی بر عرصه ت میگذارد و هم میپذیرد.
دانشگاه الگوی تاثیرگذار جدی در نوع و شکل زندگی– چه در شهرهای بزرگ و چه در شهرهای کوچک- بوده و هست.
و اما دانشگاه قرار بود راهنما و راهبر اصلاح و پیشرفت مملکت باشد. دانشگاه قرار بود رافع نیازها و مشکلگشای گرههای علمی و چالشهای کلان و ساختاری کشور باشد. دانشگاه قرار بود پشتوانه تئوریک باشد و در عرصههای مختلف ی، اقتصادی، اجتماعی، علمی و فرهنگی نظامسازی کند. دانشگاه قرار بود انسانهای توانمند و کارآمد برای عرصه اقتصادی بسازد و پایههای اقتصاد را با دانش مستحکم کند. دانشگاه قرار بود مرکز اندیشه آزاد و آزاداندیشی باشد و مرزهای دانش را درنوردیده و جابهجا کند. دانشگاه قرار بود تجلی اخلاق و تربیت و معرفت باشد و انسانهایی متعالی بسازد.
اهمیت و ضرورت دانشگاه» در همین هستها و نیستها نهفته است. آیا دانشگاه ایرانی انتظارات را برآورده کرده؟ اگر آری، چگونه؟ و اگر خیر، چرا؟ و اصولا این همه انتظارات و این همه استقبال از دانشگاه نشان از اهمیت آن نیست؟ و اساسا سوال از اهمیت و ضرورت پرداختن به دانشگاه و پاسخ به آن با این وصف به نظر سوال و پاسخی بیهوده و زائد نیست؟
ظاهرا نیست. اگر درک و تصویر روشنی در عرصه عمومی از ضرورت پرداختن و توجه به دانشگاه وجود میداشت، وضعیت امروز دانشگاه متفاوتتر از امروز بود. واقعیت جامعه ما از گذشته تا امروز کماعتنایی و توجه کمرنگ و پراکنده به تاملات بنیادین و گسترده پیرامون نهادهای عالی علمی است. و ظاهرا در عرصه عمومی ضرورت و اهمیت دانشگاه همچنان به اندازه کافی درک نشده بنابراین گرایش عمدهای به سمت آن نیست و مطالبهای برای آن احساس نمیشود. این نکته پاسخ به سوال دوم عنوان این یادداشت است. یعنی چرا رومه؟ شاید عدهای بر این نظر باشند که جای این قبیل مباحث تخصصی در کتابها و جلسات نخبگانی است و مخاطب عامی برای این مطالب وجود ندارد و رسانهها و رومه جای اینگونه بحثها نیست. اتفاقا هماطور که بیان شد چارهای جز پیشکشیدن صحبت از دانشگاه در عرصه عمومی نیست. و این سلسلهیادداشتها تعمدا و آگاهانه به این منظور نگارش یافتهاند. اما پاسخ به سوال سوم عنوان یعنی چرا رومه فرهیختگان؟ دلیل آن نیز روشن است، رومه فرهیختگان» از معدود رسانههای دانشگاهی کشور است و به شکل پیشفرض توجه به دانشگاه در عرصه عمومی را با خود به همراه دارد، بنابراین بهترین محمل برای دانشگاهپژوهی در عرصه عمومی است. در یادداشتهای آتی به علل عدم توجه کافی به دانشگاه، چگونگی نگاه به دانشگاه و اندیشمندان و جریاناتی که درباره دانشگاه تاملاتی داشته و مطلوبهایی عرضه کردهاند، پرداخته خواهد شد.
حسن ثابتی
اگر این سلسلهیادداشتها را دنبال کرده باشید، سعی شده است تا مطالعه درباره دانشگاه» را به شاخههای مطالعاتی و علمی در ایران اضافه و در عرصه عمومی معرفی و تبیین کند؛ چراکه دانشگاه کمکم در ایران به یک مساله عمومی تبدیل میشود و ضروری است تا نگرش صحیحی به آن در فضای جامعه حاکم باشد تا بتوان از این رویداد پیش رو در جهت ارتقای دانشگاه ایرانی بهره برد و فقدان آن قطعا بسترساز معضلات اجتماعی و حتی بحرانهایی را فراهم میکند. اما نگاه به دانشگاه در میان دانشگاهپژوهان ایرانی متفاوت بوده و همانطور که بیان شد شامل رویکردها و منظرهای گوناگونی بودهاند و هریک چالشهای خاص خود را زمینه مسالهای شدن دانشگاه در ایران دانستهاند. مسائل اساسی دانشگاه موضوع یادداشت فعلی و آتی ما خواهد بود. با توجه به تشتت بیانشده، نحوه استخراج مسائل اساسی که در این یادداشتها به آن پرداخته خواهد شد پرتکرار بودن آنها بهخصوص در دوره اخیر میان اندیشمندان ایرانی است. به عبارت دیگر چند مسالهای که در این یادداشتها به آنها پرداخته خواهد شد در آثار دانشگاهپژوهان ایرانی متعددی بهعنوان یک مساله دانشگاه، به آنها اشاره شده است.
استقلال دانشگاه و ارتباط آن با جامعه»یکی از چالشیترین و پرتکرارترین مسائل دانشگاه ایرانی در آثار صاحبنظران مطالعات آموزش عالی است. نظرات متنوعی در تعریف و ابعاد این مساله در میان آثار چهرههایی چون فرامرز رفیعپور، مقصود فراستخواه، محمدامین قانعیراد، خسرو باقری، سعید زیباکلام، عماد افروغ، محمد یمنی، علینقی مشایخی، عباس کاظمی و دیگران مطرح شده است که دارای نقاط اشتراک و افتراق مهمی در تعریف و اامات اجرایی آن است.
مساله مهم دیگر تلقی از معنا و قلمروی علم» است. برداشت از شأن علم، تعریف و قلمروی معرفتی آن تاثیر مستقیمی در نقش و فلسفه دانشگاه ایفا میکند و از این جهت محل مباحثات گستردهای میان اندیشمندانی چون خسروپناه، آیتاللهی، ملکیان، پارسانیا، گلشنی، پایا، فیاض، نصیری و کثیری دیگر از شخصیتهای دانشگاهی قرار گرفته است.
نسبت عدالت و دانشگاه» و تعابیر متعددی از این محور کلی زمینه پرداختن صاحبنظران به آن شده است. چهرههایی چون ناصر فکوهی، محمد مالجو، نعمتا. فاضلی، حسام سلامت و دیگران از این جملهاند که تعاریف و تئوریها و روشهای متنوعی را در زمینه عدالت در دانشگاه طرح کردهاند.
کیفیت و اهداف دانشگاهی و رشد علمی» موضوع راهبردی دیگری است که مکرر در آثار و تالیفات دانشگاهپژوهان مطمح نظر بوده است. تقریبا همه اندیشمندان مذکور به موضوع دوگانههای کمیت و کیفیت و بحرانهایی مانند مدرکگرایی و رشد علمی پرداخت جدی داشتهاند؛ اما رضا منصوری، فرامرز رفیعپور، غلامرضا ذاکرصالحی، مقصود فراستخواه، محمد یمنی و کوروش فتحی توجه مهمی به ابعاد این محور داشتهاند.
طبیعتا این چهار محور تنها مسائل مشترک و پرتکرار صاحبنظران دانشگاهپژوهی و مطالعات آموزش عالی نیست؛ اما بهنوعی سایر مسائل قابل ارجاع به این چهار محور کلی – حداقل از نظرگاه نگارنده- هستند.
به هر صورت در یادداشتهای آتی به شکل اختصاصی به هرکدام از این مسائل اساسی پرداخته شده و رویکردهای اساتید و صاحبنظران به آن مساله و نقاط چالشی هریک تبیین میشود. این الگو میتواند راهنما و بستری جهت تحقیق و تصمیمگیری سایر فعالان عرصه دانشگاهی را فراهم کند.
حسن ثابتی
یکی از اموری که محل پرسش اساسی و همیشگی فعالان دانشگاهپژوهی است، اینکه جایگاه موضوع دانشگاه در نهادهای رسمی کجاست؟ به عبارت دیگر چه مجموعههایی متولی امور دانشگاهپژوهی هستند؟ در این یادداشت قصد داریم به این پرسش، پاسخ مختصر داده و اشخاص حقوقی مسئول و فعال در زمینه دانشگاهپژوهی را معرفی کنیم.
در یک بررسی میدانی اولیه 50 مجموعه در زمینه دانشگاه در دو دهه اخیر و البته بهگونه مشخص و مستقیم ماموریت و فعالیت داشتهاند، استخراج شدهاند. این فعالیتها شامل انتشارات، پژوهشی، ژورنالیسم علمی در چارچوب فصلنامهها، همایش و. است. در این یادداشت مجال کافی برای معرفی تکتک این مجموعهها وجود ندارد؛ اما بهطور کلی میتوان این نهادها را به سه دسته کلی تقسیم کرد.
اول نهادهای حاکمیتی از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی (کمیسیون تعلیم و تربیت)، وزارت علوم و مجلس (کمیسیون آموزش و مرکز پژوهشها) هستند که رویکرد حاکم بر این دسته نهادهای مطالعاتی عمدتا با نگاه کمک به اتخاذ تصمیمات و مصوبات و آییننامههاست.
دوم میتوان از نهادهای دولتی مطالعاتی و پژوهشی از جمله موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، پژوهشکده مطالعات توسعه جهاد دانشگاهی، پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی، مرکز تحقیقات ت علمی کشور، پژوهشکده مطالعات اجتماعی و فرهنگی وزارت علوم، پژوهشکده تگذاری علم و فناوری دانشگاه شریف، پژوهشکده مطالعات علم و فناوری دانشگاه شهیدبهشتی نام برد. این نهادها مبتنیبر پژوهشهای عمیق و معمولا چندوجهی با موضوعات و مسائل دانشگاهی بهمنظور روشن کردن ابعاد و حل مسائل علمی آن فعالیت هستند.
سوم نهادهای عمومی غیردولتی مانند انجمن آموزش عالی ایران، انجمن مطالعات برنامهریزی درسی، انجمن ترویج علم، انجمن فلسفه تعلیم و تربیت، انجمن جامعهشناسی و تشکلهای دانشجویی که عمدتا با رویکرد برگزاری همایشها و نشستها در تبیین عمومی مسائل دانشگاه و آموزش عالی فعالیت میکنند.
تازهترین رویداد در این زمینه پیگیریهای وزارت علوم در ایجاد واحدهایی در دانشگاههای بزرگ باعنوان دفاتر دانشگاهپژوهی» است. هدف اعلامشده از تاسیس این دفاتر، ایجاد دستیاری به مدیران دانشگاهها و ارائه راهحلهای علمی و اجرایی به نظام دانشگاهی کشور است.
اما به نظر میرسد این دفاتر دارای نگاهی صرفا از منظر رشته مدیریت و اقتصاد به دانشگاه هستند و پیمایشهای تحقیق و توسعهای» را مدنظر دارند در حالی که دانشگاهپژوهی (همانگونه که قبلا نیز تشریح شده است) رویکردی چندرشتهای شامل فلسفه، جامعهشناسی، فقه، ت، تربیت و روانشناسی و. نیز است؛ لذا بهتر است نام این واحدها به دفاتر تحقیقات نهادی و مدیریتی درباره دانشگاه» تغییر کند یا اینکه بستر فعالیت همه رشتههای لازمه دانشگاهپژوهی در آنها فراهم شود. در هر صورت نکته مهم خلأ ارتباط معنیدار و مستمر میان همه نهادهای فعال و مسئول در زمینه دانشگاهپژوهی است.
در اکثر موارد این نهادها آشنایی اندکی از فعالیتهای یکدیگر داشته و این امر باعث موازیکاری و عدم همافزایی لازم خواهد شد. به نظر میرسد برگزاری آیین سالانهای بهمنظور گردهم آمدن این نهادها و ارائه دستاوردها، تجارب و فعالیتهای خود به عموم و هماندیشیهای بینبخشی ضرورتی اجتنابناپذیر است.
تحلیلگر آموزش عالی :
هم به موضوعات آموزش عالی به شکل نظری و تخصصی آشناست
هم بازیگران فعال این عرصه را به شکل میدانی می شناسد و فعالیت های آن ها را دنبال می کند
هم به زبان رسانه آشناست تا در عرصه عمومی فعالیت نماید
حسن ثابتی
تحلیلگری اصولاً مفهومی غیر از تخصص یا مهارت است. یعنی ممکن است شما به موضوعی مسلط باشید و هر روز با آن درگیر باشید اما توانایی تحلیل آن را نداشته باشید.
تحلیلگر در موضوعات ی چه داخلی و چه خارجی و تا حدودی اقتصادی و مالی شناخته شده است در کشور ما اما تحلیلگر آموزش عالی کمتر شنیده شده است.
تحلیلگر آموزش عالی باید دارای چهار ویژگی باشد:
1- به مسائل ویژگی های دانشگاه و آموزش عالی ایران مسلط باشد
2- به زبان و مهارت های رسانه ای آشنا باشد.
3- از چهره ها و ت گذاران و مجموعه های تصمیم گیر داخل حکومت در زمینه دانشگاه و آموزش عالی شناخت میدانی داشته باشد
4- به آراء و دیدگاه های مطرح در زمینه دانشگاه پژوهی در ایران آشنا باشد.
یک تحلیلگر اموزش عالی نه وما استاد و مدرس دانشگاه است و نه وما خبرنگار و نه وما مدیر یا رئیس یک نهاد مرتبط حکومتی و دولتی در زمینه دانشگاهی. بلکه حدواسط میان این سه حوزه است و دقیقاً همین خصوصیت است که به او امکان می دهد با استفاده از این چهار اصل مشاوره هایی در عرصه عمومی ارائه دهد. و محل توجه دست اندرکاران این سه عرصه باشد.
حسن ثابتی (تحلیلگر آموزش عالی)
جریانات فعال در زمینه دانشگاه پژوهی و مطالعات آموزشی صرفاً به نظریاتی که به آسیب شناسی دانشگاه پرداختند یا دیدگاه هایی که به "مسئله دانشگاه" را به شکل کلان اشاره داشته اند نیست بلکه یک جریان علاوه بر نظریه ای منسجم باید در جامعه مخاطب جدی و طرفدارانی عمومی نیز یافته باشد
لذا ما سه جریان به شکل استقرایی در این حوزه شناسایی نمودیم:
1- جریان دانشکده علوم اجتماعی
2- جریان دانشکده اقتصاد و مدیریت
3- جریان دانشکده علم و دین
حسن ثابتی(تحلیلگر آموزش عالی و دانشگاه)
رومه نگاری دانشگاه حوزه تخصصی جدیدی نیست اما عنوان جدیدی بر یک حوزه با سابقه از رومه نگاری و خبرنگاری است. چرا که این حوزه اهمیت جدیدی یافته و روز به روز در حال گسترش است.
رومه نگاری دانشگاه را نباید با رومه نگاری علم و همچنین با رومه نگاری دانشگاهی اشتباه گرفت. البته ارتباطی میان آن ها هست اما رومه نگاری دانشگاه حوزه تخصصی خاص و متفاوت از آن دو معنی است.
رومه نگار علم و فناوری بیشتر انعکاس یافته های جدید علمی را در عصه عمومی دنبال می کند
رومه نگار دانشگاهی یکی از کارکنان یا دانشجویان یک دانشگاه خاص است که اخبار و وقایع آن دانشگاه را به رسانه ها گزارش می کند
اما رومه نگار دانشگاه حوزه تخصصی است که با رویکرد کلان به تحلیل اخبار و امور مرتبط با نطام اموزش عالی کشور می پردازد. و در صفحه یا سرویس اختصاصی به همین نام در رسانه های رسمی و پرمخاطب کشور مشغول به فعالیت است. و لذا باید به اصول دانشگاه پژوهی و مطالعات آموزش عالی به همراه فنون خبرنگاری آشنایی کافی داشته باشد .
حسن ثابتی ( رومه نگار دانشگاه)
حسن ثابتی// دانشگاه واقعیتی است که امروز کمتر جامعه ای را میتوان یافت که فاقد آن باشد. البته وجود نهادی که فراتر از آموزش های عمومی بپردازد؛ شاید سابقه ای طولانی در تاریخ بشر داشته باشد. اما فارغ از تفاوت ها، امروز آن چیزی که به عنوان آموزش عالی شناخته می شود گسترش روزافزونی یافته و طیف وسیعی از مردم جوامع به نوعی با آن مشغول هستند. و تاثیر گذاری جدی بر ابعاد مختلف ی، اقتصادی، فرهنگی و علمی جوامع امروز دارد.دوران پس از جنگ جهانی دوم، آموزش عالی تقریبا در همة جوامع نوین، نقش محوری داشته و این نقش همچنان رو به فزونی است» (1)
راه های فراوانی برای بررسی واقعیت دانشگاه وجود دارد که این تنوع موجب ایجاد رشته های متعدد در حوزه مطالعه و فهم دانشگاه گردیده است. (2)
"دانشگاه پژوهی" عبارت است از رشته های متنوعی که با روش های مختلف به بررسی، پژوهش و مطالعه ابعاد و سطوح دانشگاه می پردازند.
البته اصطلاح دانشگاه پژوهی در تحقیقات فارسی بیشتر با رویکرد مدیریتی و بهره وری دانش و دانشگاه به عنوان یک سازمان(IR) (3) و موسسه به کار گرفته میشود(4) درحالیکه نگاه از زاویه مدیریتی به دانشگاه فقط یکی از گونه های دانشگاه پژوهی ست نه همه آن. لذا به نظر میرسد، عبارت هایی مانند "دانشگاه کاوی" یا "واکاوی دانشگاه" ، دقیق تر منظور این مقاله از دانشگاه پژوهی را منتقل مینماید.
استخراج رشته های دانشگاه پژوهی؛ به شکل استقرایی در تاریخ علم در ایران یا جهان میتواند موضوع پژوهش مفصلی قرارگیرد اما عمده رشته هایی که، با روش هایی چون عقلی، تجربی، نقلی و غیره متناسب با هدف مسائل خود، در این حوزه دسته بندی می گردند، به شرح ذیل می توان اشاره نمود:
1- فلسفه دانشگاه
فلسفه دانشگاه، دلیل بودن دانشگاه را بررسی میکند و به بنیان های ماهیتی دانشگاه میپردازد. مسائلی چون هویت و ماموریت دانشگاه، وجه تمایز ساختار درونی و بیرونی دانشگاه با سایر نهادها، تناسب تلقی از علم و دانشگاه و از این قبیل، مورد بحث قرار میگیرد. آثاری چون جدال دانشکده های کانت و کتاب ایده دانشگاه باگزینش میثم سفیدخوش که ترجمه مجموعه مقالات در این حوزه است را میتوان در این رشته دسته بندی نمود.
2- جامعه شناسی و تاریخ دانشگاه
جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی و تاریخی به ارتباط جامعه و دانشگاه، استقلال دانشگاه، اجتماعات علمی، جهانی شدن و ارتباطات بین المللی و از این قبیل موارد از دریچه جامعه شناختی میپردازد. آثار انسان دانشگاهی بوردیو و یا فرهنگ و دانشگاه(5) نعمت الله فاضلی و سرگذشت و سوانح دانشگاه(6) مقصود فراستخواه، موانع رشد علمی فرامرز رفیع پور(7) از جمله کتب شناخته شده در این رویکرد است.همچنین محمدامین قانعی راد، ابراهیم فیاض و سعید زیباکلام و عماد افروغ به انتشار آثاری در این حوزه پرداخته اند.
3- اقتصاد و مدیریت دانشگاه و تگذاری اقتصادی علم
این سه رشته در یک مجموعه قرار داده شده است تا نزدیکی رویکرد آن ها در نگاه به دانشگاه به عنوان یک موسسه روشن گردد. این رویکرد وجوه مالی و اقتصادی دانشگاه و مسائلی مانند راه های تامین مالی و درآمد دانشگاه، کیفیت آموزش عالی و بهره وری دانشگاه و منطق اقتصادی دانشگاه را بررسی می نماید. اندیشه آدام اسمیت در کتاب ثروت ملل و سایر آثار در خصوص دانشگاه شاید اولین جرقه های این رشته بود و در ایران یعقوب انتظاری، غلامحسین خورشیدی، محد یمینی دوزیسرخابی، علینقی مشایخی، محمد مالجو و سپهر قاضی نوری و دیگران آثاری در این خصوص منتشر نموده اند.
4- تربیت و روانشناسی دانشگاه
نگاه علوم تربیتی و روانشناسی به دانشگاه، بیشتر ساختار درونی دانشگاه به لحاظ برنامه ریزی آموزشی و درسی، تکنولوژی آموزشی و ابزارهای آن و انگیزه ها و رفتاری های عناصر دانشگاهی و امثال آن مورد توجه قرار می دهد. این رشته عمدتا با تاملات جان دیویی در جهان بسط یافته و در ایران اندیشمندانی چون علی شریعتمداری، خسرو باقری، علی علاقبند و کورش فتحی و دیگران به انتشار کتب در این زمینه پرداخته اند.
5- فقه دانشگاه
این رشته به تشریح مسائل و احکام فقهی در دانشگاه می پردازد. احکام علم جویی، روابط عناصر دانشگاهی، مسائل فقهی انتشار علم و امثال آن. کتاب منیه المرید شهید ثانی در این حوزه جزء آثار برجسته است و حجت الاسلام علیرضا اعرافی نیز در سال های اخیر به این حوزه پرداخته اند.
6- ت دانشگاه
بررسی رابطه قدرت و علم ، نهاد دانشگاه و ت محور فعالیت این رشته میباشد. همچنین بررسی جریانات اعتراضی و مدنی درون دانشگاه و جنبش دانشجویی نیز در این حوزه قرار می گیرد. اندیشه های فوکو از جمله شناخته شده ترین صاحب نظران این رشته است. در ایران نیز صادق زیباکلام و شهریار زرشناس و برخی دیگر از اساتید آثاری در این حوزه منتشر نموده اند.
"دانشگاه پژوهی" در فضای علمی ایران و جهان دارای گرایش ها، اندیشمندان و آثار متعدد دیگری است که مورد اشاره قرار نگرفته است. و هدف این یادداشت فقط فتح باب مختصر و اشاره وار به سطوح مختلف مطالعه دانشگاه است. تا زمینه طرح این مطالعات در حوزه عمومی، که متاسفانه نه تنها در حوزه عمومی جامعه بلکه در اذهان دانشگاهیان هم شناخته شده نیست، فراهم گردد. در ادامه همین مسیر میتوان با بررسی استقرایی آثار متعدد داخلی و خارجی را شناسایی و همچنین ضمن آسیب شناسی آن راهکارهایی برای بسط و تعمیق بیشتر "دانشگاه پژوهی" در ایران ارائه نمود.
پی نوشت
1- آلتباخ، فبلیپ( 1379 ). آموزش عالی در قرن بیستم. ترجمه شایان رضا مشاطیان.تهران وزارت علوم:17
2- سفیدخوش، میثم(1395). ایده دانشگاه. تهران. انتشارات حکمت.
3- Institutional Research
4- انتظاری، یعقوب.تحقیقات نهادی رهیافتی برای بهبود بهره وری توسعه دانش در دانشگاه های ایران، نامه آموزش عالی، شماره 1، 2، 3، و4 . 1384
5- فاضلی، نعمت الله(1393).فرهنگ و دانشگاه. تهران. نشر ثالث.
6- فراستخواه، مقصود(1388). سرگذشت و سوانح دانشگاه، تهران، نشر رسا
7- رفیع پور، فرامرز(1381). موانع رشد علمی در ایران و راه حل های آن، تهران. نشر شرکت سهامی انتشار
حسن ثابتی (رومه نگار دانشگاه)
سومین جشنواره علمی مهرخوبان با موضوع بازخوانی ابعاد شخصیتی و آراء و نظریات علامه آیت الله جوادی آملی ( مدظله ) در دانشگاه شاهد برگزار شد .
در این جشنواره سلسله نشست هایی با حضور شاگردان و اطرافیان ایشان تشکیل و پیرامون اندیشه های ایشان بحث وپرسش و پاسخ صورت گرفت .
از جمله مهمانان حاضر در سومین دوره : حجت الاسلام پارسانیا عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و استاد حوزه ودانشگاه همچنین حجت الاسلام مصطفی پور عضو هیات علمی دانشگاه تربیت معلم واز شاگردان برجسته ایشان و
این جشنواره با هدف جریان سازی علمی در دانشگاه پیرامون یکی از اندیشمندان اسلامی ومعاصر هر نیمسال در دانشگاه به وسیله مجموعه دانشجویی تحول آموزشی برگزار می گردد.
لازم به ذکر است که اولین و دومین دوره این جشنواره با محوریت علامه طباطبایی و علامه مصباح یزدی برگزار شده بود .
درباره این سایت