محل تبلیغات شما

مهرماه آغاز رسمی سال تحصیلی در نظام علمی و آموزشی ایران است و هر آغازی، فرصت نو شدن، برنامه‌ریزی مجدد و تامل دوباره است. مانند لحظه تحویل سال که یک آغاز است و همه ایرانیان کارهای سال گذشته خود را مرور کرده و به برنامه‌های سر ال جدید خود فکر می‌کنند؛ مهرماه هم فرصت تامل دوباره است درباره نظام علمی و دانشگاه. این مجموعه یادداشت‌ها قصد دارد دوباره درباره دانشگاه» تامل کرده و از نو شدن صحبت کند. اما چرا دانشگاه؟

دانشگاه در ایران امروز فراگیرترین مجموعه‌ای است که نه‌تنها به لحاظ تعداد و پراکندگی گسترده در مرکز و گوشه و کنار کشور بلکه از نظر جمعیت درگیر اعم از دانشجو، استاد و کارکنان کم‌نظیر است.

دانشگاه امروز همچنان و با وجود تغییرات اجتماعی، نقطه هدف و خانه امید جمعیت عظیم دانش‌آموزی و خانواده‌های آنهاست که سال‌ها وقت و هزینه و نذر و نیاز کرده‌اند تا به آن برسند و آن را به اتمام برسانند.

دانشگاه اصلی‌ترین عنصر فعال در عرصه ی کشور - خوب یا بد- بوده و هست. هم تاثیرگذاری مثبت و منفی بر عرصه ت می‌گذارد و هم می‌پذیرد.

دانشگاه الگوی تاثیرگذار جدی در نوع و شکل زندگی– چه در شهرهای بزرگ و چه در شهرهای کوچک- بوده و هست.

و اما دانشگاه قرار بود راهنما و راهبر اصلاح و پیشرفت مملکت باشد. دانشگاه قرار بود رافع نیازها و مشکل‌گشای گره‌های علمی و چالش‌های کلان و ساختاری کشور باشد. دانشگاه قرار بود پشتوانه تئوریک باشد و در عرصه‌های مختلف ی، اقتصادی، اجتماعی، علمی و فرهنگی نظام‌سازی کند. دانشگاه قرار بود انسان‌های توانمند و کارآمد برای عرصه اقتصادی بسازد و پایه‌های اقتصاد را با دانش مستحکم کند. دانشگاه قرار بود مرکز اندیشه آزاد و آزاد‌اندیشی باشد و مرزهای دانش را درنوردیده و جابه‌جا کند. دانشگاه قرار بود تجلی اخلاق و تربیت و معرفت باشد و انسان‌هایی متعالی بسازد.

اهمیت و ضرورت دانشگاه» در همین هست‌ها و نیست‌ها نهفته است. آیا دانشگاه ایرانی انتظارات را برآورده کرده؟ اگر آری، چگونه؟ و اگر خیر، چرا؟ و اصولا این همه انتظارات و این همه استقبال از دانشگاه نشان از اهمیت آن نیست؟ و اساسا سوال از اهمیت و ضرورت پرداختن به دانشگاه و پاسخ به آن با این وصف به نظر سوال و پاسخی بیهوده و زائد نیست؟

ظاهرا نیست. اگر درک و تصویر روشنی در عرصه عمومی از ضرورت پرداختن و توجه به دانشگاه وجود می‌داشت، وضعیت امروز دانشگاه متفاوت‌تر از امروز بود. واقعیت جامعه ما از گذشته تا امروز کم‌اعتنایی و توجه کمرنگ و پراکنده به تاملات بنیادین و گسترده پیرامون نهادهای عالی علمی است. و ظاهرا در عرصه عمومی ضرورت و اهمیت دانشگاه همچنان به اندازه کافی درک نشده بنابراین گرایش عمده‌ای به سمت آن نیست و مطالبه‌ای برای آن احساس نمی‌شود. این نکته پاسخ به سوال دوم عنوان این یادداشت است. یعنی چرا رومه؟ شاید عده‌ای بر این نظر باشند که جای این قبیل مباحث تخصصی در کتاب‌ها و جلسات نخبگانی است و مخاطب عامی برای این مطالب وجود ندارد و رسانه‌ها و رومه جای این‌گونه بحث‌ها نیست. اتفاقا هماطور که بیان شد چاره‌ای جز پیش‌کشیدن صحبت از دانشگاه در عرصه عمومی نیست. و این سلسله‌یادداشت‌ها تعمدا و آگاهانه به این منظور نگارش یافته‌اند. اما پاسخ به سوال سوم عنوان یعنی چرا رومه فرهیختگان؟ دلیل آن نیز روشن است، رومه فرهیختگان» از معدود رسانه‌های دانشگاهی کشور است و به شکل پیش‌فرض توجه به دانشگاه در عرصه عمومی را با خود به همراه دارد، بنابراین بهترین محمل برای دانشگاه‌پژوهی در عرصه عمومی است. در یادداشت‌های آتی به علل عدم توجه کافی به دانشگاه، چگونگی نگاه به دانشگاه و اندیشمندان و جریاناتی که درباره دانشگاه تاملاتی داشته و مطلوب‌هایی عرضه کرده‌اند، پرداخته خواهد شد.

حسن ثابتی 

حسن ثابتی

 

چرا دانشگاه؟ چرا روزنامه؟ چرا فرهیختگان؟

مسائل و چالش‌های اساسی دانشگاه ایرانی کدامند؟

دانشگاه تنها نیست؟!

دانشگاه ,عرصه ,علمی ,عمومی ,اهمیت ,کند ,قرار بود ,دانشگاه قرار ,در عرصه ,است و ,عرصه عمومی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها